جدول جو
جدول جو

معنی غوز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غوز کردن(دَ دَ)
خود را چون غوزدار خمیده و جمع کردن. رجوع به غوز و قوز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غمز کردن
تصویر غمز کردن
سخن چینی کردن، راز کسی را فاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غور کردن
تصویر غور کردن
کنایه از در کاری یا مطلبی به دقت رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوص کردن
تصویر غوص کردن
در آب فرو رفتن، کنایه از در امری تامل کردن، غور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غاز کردن
تصویر غاز کردن
پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن، غاژیدن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ وَ دَ)
غلبه کردن. (از صحاح الفرس) :
به مرو شاهجان باشی تو آنگه
که اینجا لشکر سرما کند فوز.
سوزنی.
رجوع به فوز شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ کَ دَ)
غاژ کردن. پشم یا پنبه کردن جامه، تا بار دیگر ریسند. پنبه دانه از پنبه بیرون کردن و پشم را زدن و مهیا ساختن از برای رشتن. (برهان). دانه از پنبه جدا کردن و پشم مهیای ریسیدن ساختن. رجوع به غاز شود. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) : مزع القطن، غاز کرد پنبه را. (منتهی الارب). تمزیع، پنبه غاز کردن. مشعه، پاره ای از پنبۀ مشیعه و غاز کرده. (منتهی الارب). مشع، پنبه غاز کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از غوزک کردن
تصویر غوزک کردن
خود را چون غوزدار خمیده و جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
راز آشکار کردن، سخن چیدن سخن چینی کردن سعایت کردن، سرکسی را فاش کردن راز شخصی را آشکار نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوص کردن
تصویر غوص کردن
فرو رفتن در آب غوطه خوردن، داخل شدن، تامل کردن در امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غور کردن
تصویر غور کردن
کوشش تمام کردن و بنهایت چیزی رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاز کردن
تصویر غاز کردن
((کَ دَ))
پنبه یا پشم را برای ریسیدن آماده کردن، غاژ کردن، غاژدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غور کردن
تصویر غور کردن
((غَ یا غُ وْ. کَ دَ))
در عمق مطلبی دقت کردن، به دقت رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
حدسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
Slouch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
se voûter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
弯腰
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
کمر جھکانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
কুঁজো হয়ে যাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
ก้มตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
kunyanyapaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
kamburlaşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
うつむく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
झुकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
להתכופף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
구부리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
membungkuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
zich ineenkrimpen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
incurvarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
сутулитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
сутулиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
garbić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
sich krümmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
encurvar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قوز کردن
تصویر قوز کردن
encorvarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی